آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
به گزارش از خبرنگار تئاتر ؛ محمد جواد آقایی میبدی در رابطه با اجرای نمایش کدوگرگ گفت : آنچه شما در اجرای نمایش به جز از علی ... دیدید بخش کوچکی از روش اجرایی نمایش کدوگرگ خواهد بود ...
آقایی گفت : خیلی از دوستان با اجرای نمایش به جز از علی ... به خاطر اینکه کار نمایش کدوگرگ برای تماشاچی لوس می شود ، مخالف بودند در حالی که من به خاطر اینکه این دو هیچ ربطی به هم ندارند و حتی کمک بسیار زیادی به ما می کنند این اجرا را انجام دادم و به بچه ها ثابت کردم که نه تنها آسیب نمی زند بلکه در رشد و پردازش شخصیت و داستان نمایش کدوگرگ کمک خواهد کرد . ما در اجرای این نمایش متوجه شدیم که خواسته های مردم ما چیست و با چه نمایش هایی باید خواستگاه های مردم خود را برآروده کنیم و حتما به شکل حرفه ای با این موضوع برخورد خواهیم کرد و باز حتما از نظرات کارشناسان مستعد استفاده خواهیم کرد .
کارگردان نماش کدوگرگ گفت : این نمایش به زودی آماده اجرا می شود و مراحل قانونی خود را از تأئید متن گرفته تا بازبینی و مجوز اجرا را در برنامه کاری خود داریم که به محض اینکه ما آماده شدیم این اقدامات صورت خواهد گرفت و مقدمات لازم را جهت اجرای عموم انجام خواهیم داد .
در ادامه آقایی گفت : نمایش جدیدی که در دست تولید داریم برای گروه ما سرنوشت ساز خواهد بود و امیدواریم تجربه خوبی را در این کار به دست آوریم . ما در بحث دکور ، نور ، لباس ، موسیقی ، بازیگر و نویسندگی این کار به همه کارشناسان مربوطه رجوع کردیم تا در اجرای آن ضعف کمتری را داشته باشیم . البته ما به رفع صد در صدی کار خود نخواهیم رسید ولی تا می توانیم سعی داریم تا با استفاده از نظرات مختلف کار را تا حد مطلوب برسانیم و در این راه همه عوامل از هیچ حرکتی صرف نظر نخواهند کرد و همه تلاش خود را می کنند .
در پایان کارگردان نمایش کدوگرگ گفت : اگر بتوانیم مردم را با اینگونه کارها با تئاتر آشتی دهیم بنده ماهانه به تولید اینگون آثار دست خواهم زد و از کارگردان ها و بازیگران مختلف دعوت به همکاری خواهم کرد و مطمئنا با یک برنامه ریزی درست می توان ماهانه اجرای تئاتر داشت . ما فعلا باید خواستگاه مردم را ارزیابی نماییم و منتظر رهنمودهای استادان و کارشناسان مربوطه هستیم .
لااقل من این طور فکر می کنم که هیچ چیز ارزشش بیشتر از زندگی نیست.
این که بعضی ها می گویند که عشق اولشان هنر است یا تئاتر است یا هر چیز دیگر و عشق دومشان می شود همسرشان و بچه هایشان را نمی فهمم!!! همه چیز دست به دست هم می دهند تا ما آرامش داشته باشیم و آرام آرام به سوی کمال مطلق که همان ذات مقدس خداست پیش برویم و عشق اول و آخر رسیدن به کمال است و در این مسیر زندگی نقش اساسی دارد. و زندگی در ابتدا همسر و بچه های هر فرد هستند و بعد وسایلی مثل هنر و ...
انتخاب همسر بسیار مهم و اساسی است در این راه و این انتخاب می تواند کمک کند تا با وسایلی مثل تئاتر زودتر به کمال مطلوب برسیم. و همین زندگی می تواند بر عکس عمل کند و ما را دور کند. در ابتدا باید چشم ها را باز کرد و گزینه ای را انتخاب کرد که بتواند در این مسیر هادی باشد. و متاسفانه خیلی وقت ها اشتباهی بزرگ گریبان هنرمندان عزیز را می گیرد؛ اشتباه این که فکر می کنند همین که همسری انتخاب کنند که هنرمند باشد کافی است! اولین شرط انتخاب شریکِ راه، انسان بودن است و داشتن نصفِ به علاوه ی یک شرط انسانیت!! و بعد باید این انسان دارای درک و شعور هنری باشد و اگر هنرمند باشد که بسیار عالی است. اما این که فقط هنرمند باشد اصلا کافی نیست و درگیری ها و آمار طلاق و دربه دری ها در بین هنرمندان نشان می دهد که این انتخاب به خوبی صورت نگرفته است. البته گاهی انسان شانس می آورد که این را نمی شود به حساب تیزهوشی فرد گذاشت و نگارنده ی این سطرهای دلسوزانه از دسته ی خوش شانس هاست: این شانس گاهی به این گونه است که انسان گاهی چشم می چرخاند و می بیند که در اقوام نزدیکش که آگاهی کافی روی ایشان دارد گزینه ای مناسب دیده می شود که اتفاقا هنرمند بسیار با شعوری هم هست و شروط انسانیت در او به وفور یافت می شود و بدون در نظر گرفتن مسایل مالی و اجتماعی و دیگر مسایل با سر می دود و این گزینه را به چشم بر هم زدنی خواستگاری می کند و خودش را یک عمر بیمه می کند ... و اما از شانس و اقبال که بگذریم با کمی تامل با دیدی باز می شود گزینه هایی خوب پیدا کرد و یک عمر با خیال راحت عاشقانه زندگی کرد و عاشقانه تئاتر کار کرد.
و حتی حقیر اعتقاد دارم که وقتی زندگی و عشق انسان در مسیر صحیح باشد می شود از هنر و عشق های فرعی گاهی چشم پوشی کرد و گذشت و اگر خدشه دار کند زندگی را حتی می توان به طور کلی از این عشق های فرعی عبور کرد و این که بعضی به خاطر تئاتر و هنر و یا هر عشق فرعی دیگر زندگی شان را دور می اندازند برای من قابل فهم نیست.
در کل در پایان این بحث کاملا دوستانه می خواهم بگویم که در انتهای سال 1391 به این فکر افتادم که کمی به زندگی هایمان فکر کنیم. بیشتر قدرشان را بدانیم. و تصمیم بگیریم که اولین اولویت و بهترین گزینه ی عشق ورزیدن را همسرانمان (که با گذشت و فداکاری با همه ی بدی های ما ساخته اند و در لحظات سخت پا به پای ما آمده اند و تنهایمان نگذاشته اند) بگذاریم و فرزندانمان و با این آرامش و صبوری به هنر هم بپردازیم و سعی کنیم در هنر آزاد باشم و آزادانه حرف بزنیم و آزادی را در جامعه توسعه دهیم ...
شاید خیلی لوس بازی باشد اعتراف کنم که من به معنای واقعی خوش بختم از داشتن زندگی ای صمیمی و عاشقانه وهنرمندانه
سی و یکمین جشنواره بینالمللی تئاترفجر کاندیداهای بخش مسابقه بینالملل پنجشنبه 12 بهمن 1391 - 02:13 کاندیداهای بخش بین الملل در رشته های موسیقی،طراحی لباس ،طراحی صحنه بازیگری زن، بازیگری مرد، نمایشنامه نویسی و کارگردانی معرفی شدند...
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سی ویکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر، هیات داوران کاندیدا های خود را در بخش مسابقه بین الملل به شرح ذیل اعلام کردند.
موسیقی کاندیداها: 1- «بابک مهری» برای نمایش «گیل گمش» از ایران 2- « فرشاد فزونی،مارتین گانتنباین،سیلوان یِگِر» برای نمایش «تل ضحاک» ازمحصول ایران و سوئیس 3- «بامداد افشار» برای نمایش «ویتسک» از ایران
طراحی لباس کاندیداها: 1- مژگان عیوضی برای نمایش تل ضحاک محصول ایران و سوئیس 2- اتوسا قلم فرسایی برای نمایش هملت از ایران 3- پریدخت عابدین نژاد برای نمایش دومینوی الهی از ایران
طراحی صحنه کاندیداها: 1- « آنیا هرتکُرن ، ماری هُلتر و علی اصغر دشتی» برای نمایش «تل ضحاک» محصول ایران و سوئیس 2- «منوچهر شجاع» برای نمایش «هملت» از ایران
بازیگری مرد کاندیداها: 1- «فربد فرهنگ» برای نمایش «تل ضحاک» از محصول ایران و سوئیس 2- «حبیب رضایی.» برای نمایش «قرار» از ایران 3- «هوتن شکیبا» برای نمایش «ننه دلاور بیرون پشت در» از ایران 4- « آرا هاروتیونیان» برای نمایش «میمو مانیا» از ارمنستان 5- «مرتضی اسماعیل کاشی» برای نمایش «ویتسک» از ایران 6- «آلوس اروز» برای نمایش «شاه ابو» از مجارستان
بازیگری زن کاندیداها: 1- «ستاره پسیانی» برای نمایش «هملت» از ایران 2- «هانیه توسلی» برای نمایش «قرار» از ایران 3- «مینا درودیان» برای نمایش «تل ضحاک» محصول ایران و سوئیس 4- «پانته آ پناهی ها» برای نمایش «ویتسک» ازایران 5- «کماله حسین آوا» برای نمایش «زنی در حادثه قطار» از آذربایجان
نمایشنامه نویسی کاندیداها: 1- «لاون مولر» برای نمایشنامه «هتل شگفت انگیز» از کره جنوبی 2- «نسیم احمد پور» برای بخش «تل از نمایش تل ضحاک» محصول ایران و سوئیس 3- «طلا معتضدی» برای نمایشنامه «قرار» از ایران
کارگردانی کاندیداها: 1- «مهدی امین لاری» برای کارگردانی نمایش «دومینوی الهی» ازایران 2- «رضا ثروتی» برای کارگردانی نمایش «ویتسک» از ایران 3- « زولتان بالاز» برای کارگردانی نمایش «شاه ابو» از مجارستان 4- «سیامک احصایی» برای کارگردانی نمایش «قرار» از ایران 5- « علی اصغر دشتی و نیکلاس هلبلینگ» برای کارگردانی نمایش «تل ضحاک» محصول ایران و سوئیس
متن ذیل توسط یکی از دوستان ارائه شده که از پایه های تئاتر شیراز است . امر فرمودند که بدون نام ارسال کننده درج شود . امید که مورد توجه قرار گیرد .
قوانینی که بچه ها در مدرسه یاد نمیگیرند
نوشته : چارلز ج سایکز
متاسفانه ، چیزهایی وجود دارند که بچه ها در مدرسه باید یاد بگیرند اما در واقع این اتفاق نمی افتد .در اینجا چند قانون کلی که در دوران تحصیلی آموزش داده نمیشوند را مرور می کنیم ...
قانون اول.
زندگی عادلانه نیست. اینهمه دین و بقیه داستانها برای همین وجود دارند. یک نوجوان یا یک دکتر سی ساله که تازه در شرکتی استخدام شده دائم تکرار میکند که «این عادلانه نیست». شاید روزی ۸ بار. قانون اول را تکرار کنید «عدالت مبنای چیز خاصی در دنیا نیست.»
قانون دوم.
جهان واقعی ارزش زیادی برای شخصیت شما قایل نیست. بر خلاف مدرسه و خانواده که فکر می کنند شخصیت شما چیز مهمی است، برای محیط کار خروجی از همه چیز مهمتر است و هر کس قبل از اینکه محترم و متشخص باشد، باید کارا باشد. اگر فکر می کنید در مدرسه به شخصیت شما احترام نمیگذارند منتظر دنیای واقعی باشید تا نظرتان اصلاح شود. اگر فکر می کنید عدم احترام عادلانه نیست، به قانون یک رجوع کنید.
قانون سوم.
با خروج از دانشگاه یا مدرسه، ماهی یک میلیون درآمد نخواهید داشت و چیزی را هم طراحی نمیکنید. برای رسیدن به کارهای خوب باید مدت نسبتا زیادی تلاش کنید. اکثر چیزهایی که در دانشگا خواندهاید به درد محیط کار نمیخورند.
قانون چهارم.
اگر فکر میکنید معلمتان خیلی سخت گیر بوده، منتظر دیدن رییستان باشید. رییس شما بر خلاف معلم شما برای کار کردن با شما حقوق نمیگیرد.
قانون پنجم.
در بچگی همیشه کسی برای مقصر قلمداد بودن داشتهاید. خانواده خوب نبوده یا معلم بد نمره داده. اما اگر بیست سی سالتان بشود و از دهنتان در بیاید که تقصیر مادرتان بوده که زندگیتان به هم خورده یا تقصیر مدیرتان بوده که حقوقتان کم است یا اخراج شدهاید، همه به شما خواهند خندید. در دنیای واقعی خودتا مسوول کارهای خودتان هستید.
قانون ششم.
پدر و مادر شما قبل از به دنیا آمدن شما آدمهای بسیار باحالتری بودهاند. روند خستگی و بیحوصلگی و بیهیجانی پدر و مادرتان از وقتی شروع شده که شروع کردهاند به حساب کردن پولشان برای خریدن پوشک برای شما، کار کردن برای مخارج تحصیل شما و وقت گذاشتن برای تمیز کردن اتاقتان. تمام مدتی که شما مشغول برنامهریزی کارهای باحال زندگیتان بودهاید را آنها مشغول فراهم کردن غذا و خانه و غیره برای شما بودهاند.
قانون هفتم.
مدارس سعی می کنند مفهوم رد شدن را ملغی کنند. تقریبا همه ورودیهایی که به تحصیل ادامه میدهند دیپلم میگیرند و تقریبا همه کسانی که وارد دانشگاه میشوند مدرک میگیرند. در جامعه تقریبا ده درصد آدمها شغل ندارند و دنبال شغل میگردند. تعداد بیشتری هم در عشق و غیره شکست میخورند و کسی هم تلاش نمیکند برایشان کلاس تقویتی بگذارد.
قانون هشتم.
زندگی نه ترم دارد نه تعطیلی تابستان. از شما انتظار میرود از یک لحظه به بعد هر روز هشت یا نه ساعت کار کنید و هر چهار ماه یکبار هم وارد یک زندگی جدید نمیشوید. به قانون اول و دوم هم مراجعه کنید. از این به بعد باید کار کنید و کار کنید و متاسفانه کارهای خیلی خیلی کمی هستند که کاملا لذت بخش باشند یا از آن مهمتر به شما اجازه خودشکوفایی بدهند.
قانون نهم.
تلویزیون واقعی نیست. در برنامه صدا و سیما هر خانواده کوچک یک خانه زیبا دارد و یک ماشین و مسافرت. در هیچ برنامه تلویزیونی آدمها یک سوم زمان سریال را سر کار نیستند و در سریالهای ماه رمضان، همه مشکلات در روز بیستم به اوج میرسند و روز بیست و هشتم همه چیز حل شده و همه خوشحالند.
قانون دهم.
اکثر شاگردهای لوس کلاس و خودشیرینترینها یا خرخوانترینهایی که زمان مدرسه میدیدید، در آینده یا رییس شما خواهند شد یا دارای بقیه موقعیتهای خوب جامعه.
قانون یازدهم.
انسان نامیرا یا زودمیرا نیست. شما هم مثل اکثر آدمهای دیگر باید تقریبا هفتاد هشتاد سال زندگی کنید و بعد بمیرید. تاتوی روی بدن، تا پیری با شما خواهد بود همانطور که مفاصل دردناک ناشی از ورزش نکردن. انتخاب با خودتان است ولی یادتان باشد که قرار است حدود هفتاد هشتاد سال همین بدن باشید.
قانون دوازدهم.
همه بالایی ها را بدانید و شاد باشید. زندگی کوتاه است. خانواده مزاحمند، کار سخت است و زندگی حوصله سر بر اما هر چقدر زودتر لذت بردن از زندگیتان را شروع کنید، بهتر است.
حرف آخر
اینها همه و همه برای وقتی هستند که بخواهید در شرایط معمول جامعه بازی کنید. مطمئنا میتوانید به انتخاب خودتان یک قدم عقبتر بروید و به تمام این قوانین به عنوان قواعد یک بازی نگاه کنید. بازیای که میشود به آن داخل شد یا نشد. داستان مهم این است که مسخره داور نباشید و اگر وارد بازی «جامعه خبیث سرمایه داری» میشوید حداقل بخش بیشتری از قوانینش را بدانید.
مصطفی محمودی تاریخ و محل تولد: 1350 شیراز تخصص: روزنامهنگار، منتقد، مشاور امور فرهنگی هنری و ارتباطات رسانهای تحصیلات: مهندسی صنایع چوب و سلولز از دانشگاه آزاد اسلامی واحد نوشهر و چالوس؛ 1374، مدرک عالی روابط عمومی از انجمن بینالمللی روابط عمومی ؛ 1376
اجراها:
نگارش نقد نمایش"دوگ" نوشته"محمد لطفی" به کارگردانی"محمد مظفری"؛ تهران، تالار مهر حوزه هنری؛ 1386 ، تهران، نشریه روزانه چهارمین جشنواره سراسری تئاتر ماه، شماره 6؛ 1381 نگارش نقد نمایش"شبی از شبهای یلدا" به کارگردانی"جلال سلامتی اوزینه"؛ تهران، تالار مهر حوزه هنری 1386؛ تهران، نشریه روزانه چهارمین جشنواره سراسری تئاتر ماه؛ شماره 5؛ 1386 نگارش نقد نمایش"راپرتهای یومیه ایام از یاد رفته" نوشته"محمدرضا رهبری" به کارگردانی"احسان جانمی"؛ تهران، تالار اندیشه، 1386؛ تهران، نشریه روزانه چهارمین جشنواره سراسری تئاتر ماه، شماره 4؛ 1386 نگارش نقد نمایش"راه کمال" نوشته و کارگردانی"کامل نوروزی"؛ تهران، حوزه هنری، تالار اندیشه؛1386، تهران، نشریه روزانه چهارمین جشنواره سراسری تئاتر ماه، شماره 2؛ 1386 نگارش نقد نمایش"بازی نامه فرود" نوشته"امیر دژاکام" به کارگردانی"رهام مخدومی"؛ تهران، حوزه هنری تالار مهر؛ 1386، تهران، نشریه روزانه چهارمین جشنواره سراسری تئاتر ماه، شماره 1؛ 1386 نگارش نقد نمایش"پردهها از راه میرسند" نوشته"چارلز دیزنزو" به کارگردانی"هوشمند هنرکار"؛ تهران، تالار اصلی مولوی؛ 1386؛ تهران، مجله نمایش، شماره 98-97 ؛ 1386 نگارش یادداشت و مقاله با عنوان: "حلقههای مفقوده تئاتر مقاومت، کیفیتی که قربانی کمیت شد"؛ تهران، روزنامه مردم سالاری، شماره 1620؛ 1386 نگارش یادداشت با عنوان "شورای انتخاب آثار تالارهای نمایشی؛ از رویا تا واقعیت"؛ تهران، روزنامه بانیفیلم، شماره ، 922؛ 1386 نگارش یادداشت با عنوان "جایگاه کودکان در تئاتر کشور کجاست؟"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1269، 1380 نگارش یادداشت با عنوان "نمایشهای خیابانی را جدی بگیرید"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1268؛ 1380 نگارش یادداشت با عنوان"برای اجرای عمومی نمایشهای خارجی چارهاندیشی کنید"؛ تهران، روزنامه آفرینش شماره 1266؛ 1380 نگارش نقد نمایش"آیا تا به حال عاشق بودهای روژانو" نوشته و کارگردانی"چیستا یثربی" ؛ تهران، حوزه هنری، تالار مهر ، 1386؛ تهران، روزنامه مردم سالاری، شماره 1653؛ 1386 نگارش نقد نمایش"طوبی در جنگ" نوشته"محمد ابراهیمیان" به کارگردانی"مسعود دلخواه"؛ تهران، حوزه هنری، تالار مهر ، 1386؛ تهران، روزنامه مردمسالاری، شماره 1640، 1386 نگارش نقد نمایش"جایی دیگر" نوشته و کارگردانی "هادی حجازیفر" ؛ تهران، تالار اصلی مولوی؛ 1384، تهران، نشریه نقد تئاتر، 1384 نگارش نقد نمایش"شیطان با سه شاخ طلایی" نوشته"اف. کی راشد "به کارگردانی"دیتر کومل" از آلمان، تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1384؛ تهران، نشریه نقد تئاتر؛ 1384 نگارش نقد نمایش"خانه فراموشان" نوشته و کارگردانی "طلا معتضدی" ؛ تهران، تالار اصلی مولوی؛ 1384، تهران، نشریه نقد تئاتر؛ 1384 نگارش نقد نمایش"اصحاب کهف" محصول کشور نخجوان؛ تهران، تالار هنر، 1384، تهران، نشریه روزانه نمایش، شماره 4؛ 1384 نگارش نقد نمایش"پنجرهها" نوشته و کارگردانی "فرهاد آئیش" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی، 1384؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 2330، 1384 نگارش نقد نمایش"فنز" نوشته و کارگردانی "محمد رحمانیان" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1384، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 2290؛ 1384 نگارش نقد نمایش"فنز" نوشته و کارگردانی "محمد رحمانیان" ، تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو، 1384؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 126؛ 1384 نگارش نقد نمایش"خانه" نوشته"زهره مجابی" به کارگردانی"سپیده نظریپور"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1384، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 2232؛ 1384 نگارش نقد نمایش"دن کاملیو" به کارگردانی"کوروش نریمانی"؛ تهران، تئاترشهر، 1384؛ تهران، نشریه روزانه بیست و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر؛ 1384 نگارش نقد نمایش"تیاتر اجباری" نوشته و کارگردانی"حسین کیانی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1383؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 2108؛ 1383 نگارش نقد نمایش "بی شیر و شکر" نوشته"حمید امجد" به کارگردانی مشترک"مهرداد ضیایی و حمید امجد" تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1383؛ روزنامه آفرینش، شماره 2084؛ 1383 نگارش نقد نمایش"سه خانه کوچک" نوشته"مهدی پوررضائیان" به کارگردانی"مهرداد رایانیمخصوص"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1383؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 2080؛ 1383 نگارش نقد نمایش"رعنا" نوشته " نوشته حمیدرضا آذرنگ"، به کارگردانی "سپیده نظریپور" ؛ تهران- تئاترشهر، تالار سایه؛ 1383، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 2074، 1383 نگارش نقد نمایش"رعنا" نوشته "حمیدرضا آذرنگ" به کارگردانی"سپیده نظریپور"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1383، روزنامه تهران تایمز، شماره 195؛ 1383 نگارش نقد نمایش"گوش کن" نوشته"محمد رضاییراد" به کارگردانی"آناهیتا اقبالنژاد"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1383، روزنامه تهران تایمز، شماره 53؛ 1383 نگارش نقد نمایش"ناتمام" نوشته"محمد چرمشیر" به کارگردانی"آناهیتا اقبالنژاد"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1383؛ روزنامه تهران تایمز، شماره 49؛ 1383 نگارش نقد نمایش"زنان مهتابی، مرد آفتابی" نوشته"چیستا یثربی" به کارگردانی"کوروش زارعی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1383، ماهنامه"صحنه"، شماره 15؛ 1383 نگارش نقد نمایش"خسیس" نوشته"مولیر" به کارگردانی "ابوالفضل پورعرب"؛ تهران، تالار وحدت؛ 1383، ماهنامه"صحنه"، شماره 14؛ 82-1383 نگارش نقد نمایش"هالما و رینا" نوشته"ایزاک ایزماییل ایزاک" به کارگردانی"کتایون حسینزاده"؛ تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ 1381، ماهنامه صحنه، شماره3؛ 81-1382 نگارش نقد نمایش"یرما" نوشته"فردریکو گارسیا لورکا" به کارگردانی"گلرخ میلانی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1381، ماهنامه صحنه، شماره 3، 81-1382 نگارش نقد نمایش"هشتمین خوان" نوشته"محمد رضاییراد" به کارگردانی"آروند دشتآرای"؛ تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ 1382، ماهنامه صحنه، شماره 13 ؛ 1382 نگارش نقد نمایش"هشتمین خوان" نوشته"محمد رضاییراد" به کارگردانی"آروند دشتآرای"؛ تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ 1382، روزنامه تهران تایمز، شماره 216؛ 1382 نگارش نقد نمایش"مرغ دریایی من" یا "چخوف - ساد" به کارگردانی"محمد رحمانیان"؛ تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ 1382، ماهنامه صحنه، شماره 12؛ 1382 نگارش نقد نمایش"روی زمین" نوشته و کارگردانی"افروز فروزند" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1382، ماهنامه صحنه، شماره 11؛ 1382 نگارش نقد نمایش"برخورد نزدیک از نوع آخر" نوشته"چیستا یثربی" به کارگردانی"سیما تیرانداز"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1382، ماهنامه صحنه، شماره 10؛ 1382 نگارش نقد نمایش"یادگاریها" نوشته"محمد چرمشیر" به کارگردانی"رویا کاکاحنانی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1382، تهران، ماهنامه صحنه ، شماره 9؛ 1382 نگارش نقد نمایش"حاشیهای بر خسرو و شیرین" نوشته و کارگردانی "داریوش رعیت" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1382، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 28؛ 1382 نگارش نقد نمایش"محو" نوشته"ناصر مردانی" به کارگردانی"سید بهرام سرورینژاد"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1382، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 28؛ 1382 نگارش نقد نمایش"ناخوانده" نوشته"محمود ناظری" به کارگردانی"فروغ قجابگلی و طوفان مهردادیان" ؛تهران، تئاترشهر، تالار نو، 1382؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 28؛ 1382 نگارش نقد نمایش"ناخوانده" نوشته"محمود ناظری" به کارگردانی"فروغ قجابگلی و طوفان مهردادیان"؛ تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ 1382، تهران، روزنامه جوان، شماره 1174؛ 1382 نگارش نقد نمایش"هالما و رینا" نوشته"آیزاک ایزماییل آیزاک" به کارگردانی"کتایون حسینزاده"تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ 1382، روزنامه تهران تایمز، شماره 6؛ 1382 نگارش نقد نمایش"پاییز" نوشته و کارگردانی"نادر برهانیمرند"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1382، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 6؛ 1382 نگارش نقد نمایش"پاییز"نوشته و کارگردانی"نادر برهانیمرند"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1382، تهران، روزنامه جوان، شماره 1146؛ 1381 نگارش نقد نمایش"همان همیشگی" نوشته و کارگردانی"ریما رامینفر" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1381، تهران، ماهنامه صحنه، شماره 3؛ 1381 نگارش نقد نمایش"دایره بسته" نوشته"اریش ماریا مارک" به کارگردانی"منیژه محامدی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1381، تهران، ماهنامه صحنه، شماره 3؛ 1381 نگارش نقد نمایش"همان همیشگی" نوشته و کارگردانی"ریما رامینفر"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1381، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 228؛ 1381 نگارش نقد نمایش"دایره بسته" نوشته"اریش ماریا مارک" به کارگردانی"منیژه محامدی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1381، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 228؛ 1381 نگارش نقد نمایش"مادر همه آن اسفندیاران" نوشته"حسن باستانی" به کارگردانی"مریم معترف"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1381؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 228؛ 1381 نگارش نقد نمایش"مادر همه آن اسفندیاران" نوشته"حسن باستانی" به کارگردانی"مریم معترف"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1381؛ تهران، روزنامه جوان، شماره 1102؛ 1381 نگارش نقد نمایش"دایره بسته" نوشته"اریش ماریا مارک" به کارگردانی"منیژه محامدی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1381، تهران، روزنامه جوان، شماره 1096؛ 1381 نگارش نقد نمایش"هفت قبیله گمشده" نوشته و کارگردانی"قطبالدین صادقی" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ تهران، روزنامه آفرینش؛ سال(؟) نگارش نقد نمایش"دزد دریایی" نوشته و کارگردانی"امیر دژاکام"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ تهران، روزنامه آفرینش؛ سال(؟) نگارش نقد نمایش"خانه برناردآلبا" به کارگردانی"روبرتوچولی" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1381؛ تهران، ماهنامه سینما تئاتر، شماره 54؛ 1381 نگارش نقد نمایش"روز رستاخیز" بازنویسی"محمد چرمشیر و فرهاد مهندسپور" به کارگردانی"فرهاد مهندسپور"؛ تهران، تئاترشهر؛ 1381، تهران، ماهنامه سینما تئاتر، شماره 53؛ 1381 نگارش نقد نمایش "بسه دیگه خفه شو"نوشته"محمد چرمشیر" به کارگردانی"آتیلا پسیانی"؛ تهران، تئاترشهر؛ 1381، تهران، ماهنامه سینما تئاتر، شماره 53؛ 1381 نگارش نقد نمایش"عشق روی خرپشته" به کارگردانی"رضا ژیان"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1380، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1299؛ 1380 نگارش نقد نمایش"واکس مرده شوران" نوشته و کارگردانی"کوروش نریمانی" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛، 1380؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1274؛ 1380 نگارش نقد نمایش"داروگیران پهلوان" به کارگردانی"سیدمحمدجواد طاهری"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1380، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1269؛ 1380 نگارش نقد نمایش "قصیده بلند باران" به کارگردانی"حسین پارسایی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1380؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1269؛ 1380 نگارش نقد نمایش"شهرزاد هورالهویزه" نوشته و کارگردانی"میلاد اکبرنژاد"؛ تهران، تالار مولوی؛ 1380؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1268؛ 1380 نگارش نقد نمایش"دیر راهبان" به کارگردانی"فرهاد مهندسپور"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1380؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1255؛ 1380 نگارش نقد نمایش"کرگدن" نوشته"اوژن یونسکو" به کارگردانی"وحید رهبانی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ 1380 تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1232؛ 1380 نگارش نقد دو نمایش همراه"مش رحیم" و"گلدونه خانوم" نوشته و کارگردانی"اسماعیل خلج"؛ تهران، تئاترشهر، 1380؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1208؛ 1380 نگارش نقد نمایش"هنر" نوشته"یاسمینا رضا" به کارگردانی"داوود رشیدی" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1380؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1202؛ 1380 نگارش نقد نمایش"مدآ" نوشته"ژان آنوی" به کارگردانی"محسن حسینی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1380؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1169؛ 1380 نگارش نقد نمایش"رژیسورها نمیمیرند" نوشته و کارگردانی"حسین کیانی" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1380، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 141؛ 1380 نگارش نقد نمایش"رژیسورها نمیمیرند" نوشته و کارگردانی "حسین کیانی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1380، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1157؛ 1380 نگارش نقد نمایش"شب سیزدهم" به کارگردانی"حمید امجد"؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1379، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 214؛ 1379 نگارش نقد نمایش"شام آخر" نوشته و کارگردانی"فرهاد آئیش"؛ تهران، فرهنگسرای نیاوران، 1379؛ تهران، روزنامه"آفرینش"، شماره 951؛ 1379 نگارش نقد نمایش"شام آخر" نوشته و کارگردانی"فرهاد آئیش"؛ تهران، فرهنگسرای نیاوران، 1379؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 206؛ 1379 نگارش نقد نمایش"خشم و هیاهو" نوشته و کارگردانی"مهرداد رایانیمخصوص"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1379، تهران،روزنامه تهران تایمز، شماره 101؛ 1379 نگارش نقد نمایش"خشم و هیاهو" نوشته و کارگردانی"مهرداد رایانیمخصوص"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1379، تهران،روزنامه آفرینش؛ 1379 نگارش نقد نمایشهای همراه"تقصیر" و"32 دقیقه از اجرا" نوشته و کارگردانی"فرهاد آئیش"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1379، تهران، روزنامه "آفرینش"؛ 1379 نگارش نقد نمایش"هشتمین سفر سندباد" نوشته "بهرام بیضایی" به کارگردانی"کیومرث مرادی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1379، تهران، روزنامه جوان، شماره 367؛ 1379 نگارش نقد نمایش"هشتمین سفر سندباد" نوشته "بهرام بیضایی" به کارگردانی"کیومرث مرادی"؛ تهرن، تئاترشهر، تالار سایه؛ 1379، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 41؛ 1379 نگارش نقد نمایش"مجلس نامه" نوشته و کارگردانی"محمد رحمانیان"؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1378، تهران، روزنامه جوان، شماره 232؛ 1378 نگارش نقد نمایش"مصاحبه" نوشته و کارگردانی"محمد رحمانیان" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1378، تهران، روزنامه جوان، شماره 232؛ 1378 نگارش نقد نمایش"آژدهاک" نوشته "بهرام بیضایی" به کارگردانی"سپیده نظریپور"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1378، تهران، روزنامه جوان، شماره 110؛ 1378 نگارش نقد نمایش"جنایت و مکافات" نوشته"رویا اسدی" به کارگردانی"میکاییل شهرستانی" ؛ تهران، تئاترشهر؛ 1377، تهران، روزنامه"تهران تایمز" ، شماره 233؛ 1377 نگارش نقد نمایش"شبی در تهران" نوشته "محمد چرمشیر" به کارگردانی"گلاب آدینه"؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1377، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 224؛ 1377 نگارش نقد نمایش"عزیز مایی" نوشته و کارگردانی"مهرداد رایانیمخصوص" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1377؛ تهران، روزنامه تهران تایمز؛ شماره 196؛ 1377 نگارش نقد نمایش"لیلا" نوشته"محمد چرمشیر" به کارگردانی"سپیده نظریپور"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1377، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 192؛ 1377 نگارش نقد نمایش"شاعر" نوشته"داریو نیکودمی" به کارگردانی"مسعود کرامتی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1377؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 116؛ 1377 نگارش نقد نمایش"همچون کوچهای بیانتها" نوشته و کارگردانی"سیروس شاملو" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی، 1377؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 109؛ 1377 نگارش نقد نمایش"پدر" به کارگردانی"محمودرضا رحیمی"؛ تهران، تئاترشهر؛ 1377؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 83؛ 1377 نگارش نقد نمایش"پچ پچه" نوشته"محمد چرمشیر" به کارگردانی"فاطمه نقوی"؛ تهران، تئاترشهر ، تالار شماره 2؛ 1377، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 77؛ 1377 نگارش نقد نمایش"شمس" نوشته"نصرالله قادری" به کارگردانی"امیر دژاکام"؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1377، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 66؛ 1377 نگارش نقد نمایش"بانوآئویی" نوشته"میشیما یوکیو" به کارگردانی"بهرام بیضایی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ 1377؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 41؛ 1377 نگارش نقد نمایش"عاشق کشون" نوشته"محمد چرمشیر" به کارگردانی"سیاوش طهمورث"؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1377، تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 19؛ 1377 نگارش نقد نمایش"روز از نو" نوشته"داریوفو" به کارگردانی"منیژه محامدی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1377، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 183؛ 1377 نگارش نقد نمایش"یک روز شگفتانگیز برای دانشمند بزرگ وو" نویسنده"گمنام" به کارگردانی"علی رفیعی"؛ تهران، تالار وحدت؛ 1376، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 172؛ 1376 نگارش نقد نمایش"دوستان بامحبت" نوشته"حمید جبلی" به کارگردانی"رضا ژیان"؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1376، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 172؛ 1376 نگارش نقد نمایش"کارنامه بندار بیدخش" نوشته و کارگردانی"بهرام بیضایی" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1376، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 167؛ 1376 نگارش نقد نمایش"کارنامه بندار بیدخش" نوشته و کارگردانی"بهرام بیضایی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1376، تهران، روزنامه ایران نیوز، شماره(؟)؛ 1376 نگارش نقد نمایش"آن سوی آینه" نوشته مشترک"آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفینیا" به کارگردانی"آزیتا حاجیان"؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1376، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 134؛ 1376 نگارش نقد نمایش"آمیز قلمدون" نوشته"اکبر رادی" به کارگردانی"هادی مرزبان"؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1376؛ تهران، روزنامه ایران نیوز؛ 1376 نگارش نقد نمایش"شعبده و طلسم" نوشته"چیستا یثربی" به کارگردانی"شهره سلطانی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1376، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 106؛ 1376 نگارش نقد نمایش"حماسه بز زنگولهپا" نوشته و کارگردانی"جواد ذوالفقاری" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1376، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 96؛ 1376 نگارش نقد نمایش"سلطان مار" نوشته"بهرام بیضایی" به کارگردانی"شهره لرستانی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1376، تهران، روزنامه ایران نیوز؛ 1376 نگارش نقد نمایش"شاخک نقرهای" نوشته و کارگردانی"مرجان امیرارجمند" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1376، تهران، روزنامه آفرینش، شماره 82؛ 1376 نگارش نقد نمایش"شاخک نقرهای" نوشته و کارگردانی"مرجان امیرارجمند"؛ تهران، تئاترشهر، تالار شماره 2؛ 1376، تهران، روزنامه ایران نیوز؛ 1376 نگارش نقد نمایش"سلطان مار" نوشته"بهرام بیضایی" به کارگردانی"گلاب آدینه"؛ تهران، فرهنگسرای شفق(دانشجو)؛ 1376، تهران، روزنامه ایران نیوز؛ 1376 نگارش نقد نمایش "دخترک شب طولانی" نوشته"چیستا یثربی" به کارگردانی"سیما تیرانداز"؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1376، تهران، روزنامه ایران نیوز؛ 1376 نگارش نقد نمایش"عشق آباد" نوشته و کارگردانی"داود میرباقری" ؛ تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ 1376، تهران، روزنامه ایران نیوز؛ 1376 گفتوگو با دکتر "مجید شریف خدایی" رئیس مرکز هنرهای نمایشی؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1265؛ 1380 نگارش یادداشت با عنوان"آغاز بیستمین صحنه صلح و اندیشه"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1265؛ 1380 گفتوگو با "مجید شریفخدایی" رئیس مرکز هنرهای نمایشی؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1264؛ 1380 نگارش یادداشت با عنوان"در حاشیه جشنواره تئاتر ایرانزمین، جشنوارهای با اعمال شاقه"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1206؛ 1380 گفتوگو با "محمد دشتگلی" رئیس هماهنگی تئاتر استانها در مرکز هنرهای نمایشی؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1197؛ 1380 نگارش مقاله با عنوان"تئاتر شهرستانها را دریابید"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1191؛ 1380 گفتوگو با "محمد دشتگلی" رئیس هماهنگی تئاتر استانها در مرکز هنرهای نمایشی؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1191؛ 1380 گفتوگو با "سعدی افشار"؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 75؛ 1380 گفتوگو با "مجید افشار"؛ تهران، روزنامه تهران تایمز، شماره 72؛ 1380 نگارش یادداشت با عنوان"اختصاص تالار سنگلج به اجرای نمایشهای سنتی، قابل تحسین اما..."؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1099؛ 1380 نگارش یادداشت با عنوان"نمایشهای سنتی- آیینی و پرسشهای بیپاسخ"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1096؛ 1380 نگارش یادداشت با عنوان"به حال این تئاتر باید گریست"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1056؛ 1380 نگارش یادداشت با عنوان"اندوختههای ضعیف ما در تئاتر دینی"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 1030؛ 1380 نگارش یادداشت با عنوان"خبرنگاران و کارت خبرنگاری جشنواره تئاتر،یک نمایشنامه در 7 پرده"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 983؛ 1379 نگارش یادداشت با عنوان"بلیطهای گران، علاقهمندان نگران"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 982؛ 1379 گفتوگو با "نصرالله قادری" رییس کانون ملی منتقدان تئاتر ایران؛ تهران، روزنامه آفرینش شماره 950؛ 1379 گفتوگو با "نصرالله قادری" رییس کانون ملی منتقدان تئاتر ایران؛ تهران، روزنامه آفرینش شماره 949؛ 1379 گفتوگو با "نصرالله قادری" رییس کانون ملی منتقدان تئاتر ایران؛ تهران، روزنامه آفرینش شماره 946؛ 1379 گفتوگو با "نصرالله قادری" رییس کانون ملی منتقدان تئاتر ایران؛ تهران، روزنامه آفرینش شماره 945؛ 1379 نگارش یادداشت با عنوان"گروههای تئاتر، جشنوارههای خارجی و... عدم انتقادپذیری"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 925؛ 1379 نگارش یادداشت با عنوان"نقدهای مصلحتی و رفاقتی"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 900؛ 1379 نگارش یادداشت با عنوان"طلیعهای جدید فراروی نقد تئاتر" ؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 853؛ 1379 نگارش یادداشت با عنوان"تعزیه، هنر فراموش شده"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره(؟) ؛ 1379 نگارش یادداشت با عنوان"بیاحترامی به مطبوعاتیها چرا؟"؛ تهران، روزنامه آفرینش، شماره 829؛ 1379 نگارش یادداشت با عنوان"خانه تئاتر ساکت و خاموش" تهران، روزنامه آفرینش، شماره 817؛ 1379 گزارش کامل "مراسم بزرگداشت روز جهانی تئاتر"؛ تهران، روزنامه آفرینش شماره 188؛ 1377 گزارش کامل "مراسم اختتامیه شانزدهمین جشنواره تئاتر فجر"؛ تهران، روزنامه ایران نیوز؛ 1376 مدیر روابط عمومی و تبلیغات نمایش"مرغابی وحشی" به کارگردانی"نادر برهانیمرند"؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1386 مدیر روابط عمومی و تبلیغات نمایش"عید پاک" به کارگردانی"حسن باستانی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ 1385 مدیر روابط عمومی و تبلیغات نمایش "نوای اسرارآمیز" به کارگردانی"سهراب سلیمی"؛ تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1385 سردبیر و مدیر اجرایی ماهنامه تخصصی خانه تئاتر؛ 85-1386 عضو تیم منتقدان دوازدهمین جشنواره تئاتر دفاع مقدس؛ سنندج؛ 1386 عضو تیم منتقدان دهمین جشنو
ارسال شده توسط: مدیرسایت
تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)
تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )